وقوع سیل و بحران آب، نتیجه تمرکز اقتصاد کنونی کشور بر بخش کشاورزی
باران، رحمت الهی است و کشور ایران با توجه به قرارگیری در کمربند خشک کرهزمین و تغییرات اقلیمی، به این نعمت خداوندی، نیاز همیشگی دارد.
هنگامیکه باران با سیل همراه میشود، مفهوم آب تغییر میکند، حجم زیاد آب در زمان محدود، در مسیرهای همیشگی، که گنجایش آن را ندارد. این جاست که آب، مایه حیات، به خاطر فراوانی لحظهای، سبب تخریب، خسارت، شسته شدن خاک طبیعت و تبدیل خاک به آب گلآلود میشود. در این زمان، آب، همچون شلاقی، با برخورد به هرجا، آثار تخریبی، به جای میگذارد.
- مسئله این است، آیا سیل قابل کنترل است؟
- آیا میتوان منافع آنرا بر مضراتش افزون کرد؟
پاسخ این است، در سرزمین خشکی مثل ایران با طبیعت شکننده، بهترین رویکرد توسعهای باید حفظ و سلامت محیط طبیعی باشد، که این سلامت، کلید مدیریت دوران خشکسالی و ترسالی است.
حال چگونه میتوان یک سرزمین ثروتمند و توسعهیافته با طبیعت سالم و بانشاط داشت؟ با مدیریت دوران خشکسالی و بیآبی و کنترل همزمان سیلابها و با انتخاب یک رویکرد توسعهای مناسب، میتوان ظرفیت بافرکنندگی و مقاومت رویشگاههای طبیعی کشور را افزایش داد. بهترین رویکرد، در مقیاس رشد و توسعه ملی، وابستگی هرچه کمتر توسعه کشور، تولید ثروت و ایجاد اشتغال به زمین، آب و منابع نفتی است، در این راستا، بار ایجاد اشتغال، تولید ثروت و تأمین معیشت مردم، باید، بر دوش بخش خدمات و صنعت باشد که در نتیجه عدم وابستگی به نفت، از سایر مزیتهای نسبی کشور استفاده کنند. در این اوضاع، وظیفه بخش کشاورزی، تنها، تأمین نسبی امنیت غذایی است.
هماکنون، بخش کشاورزی در ایران، علاوهبر تأمین غذای مورد نیاز مردم، مسئول ایجاد اشتغال و رفاه جمعیت روستایی و شهرهای کوچک است. این وظیفه، سبب فشار دوچندان بر عرصههای طبیعی کشور و تخریب آنها میشود. تغییر کاربری اراضی در عرصههای طبیعی کشور، تخریب مراتع، از بین رفتن زیراشکوب جنگلها، مصرف بیرویه آب و تخلیه آبخوانها، فرسایش بالای خاک و از بین رفتن تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی کشور، نتیجه رویکرد توسعهای کشاورزی محور، در کشور است. درحالیکه اگر از بخش کشاورزی تنها تأمین نسبی (تأکید میکنم نسبی) امنیت غذایی طلب شود، نه تنها کشور در زمان بروز چالشهای بینالمللی، در تأمین غذای مردم دچار بحران نمیشود، بلکه عرصههای طبیعی نیز حفظ و احیا میشوند.
زمانیکه تعادل دام و مرتع در مراتع و چرخه حیات و زیراشکوب و خاک جنگلی در جنگلها برقرار باشد، به ظرفیت جذب آب و رواناب در اکوسیستمهای طبیعی کشور افزوده و از فرسایش آب و خاک کاسته خواهد شد، همچنین با کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی حقابه محیطهای طبیعی، رویشگاههای ماندابی، چشمهها، رودخانهها، تالابها و … تأمین میشود و کشور، در شرایط خشکسالی با چالش بیآبی و در شرایط ترسالی، با بحران سیل روبهرو نخواهد بود.
پدیده سیلهای اخیر نشان داد:
- توسعه منابع محور، توسعه مناسبی برای ایران نیست.
- بخش کشاورزی تنها مسئول تأمین نسبی امنیت غذایی کشور است.
- با افزایش بهرهوری در واحد سطح و منابع و انتخاب الگوی مناسب کشت، حقابه بخش کشاورزی به نفع حقابه محیطهای طبیعی کاهش پیدا میکند.
- با انتخاب رویکرد حفاظتی عرصههایطبیعی کشور، بر خدمات محیطزیستی تمرکز شود.
- برداشت از آبهای زیرزمینی بدترین گزینه در استفاده از منابع آبی کشور است و باید به شدت از آن اجتناب کرد.
- بخشهای خدماتی و صنعتی، مسئول تأمین اشتغال و تولید ثروت هستند.
- خدمات بر مزیتهای نسبی کشور بهویژه در بخش گردشگری و ترانزیت کالا و مسافر متمرکز شود
- صنایع و خدمات با فاصله از مونتاژ و وابستگی به نفت، بر دانش و فناوری متمرکز شوند.
برگرفته از مجله طبیعت ایران دوره ۴،شماره ۲ ، ستون ها به قلم جناب آقای دکتر عادل جلیلی