یاسر قاسمی آریان صبح سه شنبه در سومین همایش ملی بیابان که در سالن اجتماعات امام خمینی (ره) دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: تالاب ها پیکره های آبی ارزشمندی هستند که بیشترین خدمات اکوسیستمی (تولیدی، حمایتی، پناهگاهی و فرهنگی) را به خود اختصاص می دهند. در همین حال تالاب ها می توانند بهترین شاخص برای شناخت و تمایز بین کشورها از نظر میزان اهمیت و جایگاه محیط زیست در برنامه های توسعه ای شان باشند چرا که یک شاخص عملکردی مناسب برای ارزیابی نحوه مدیریت آب و حوضه آبخیز به حساب میآیند.
وی افزود: اگرچه نام ایران به عنوان مبتکر پیشروترین معاهده زیستمحیطی (کنوانسییون رامسر در 1971) در سطح جهان می درخشد اما متاسفانه شرایط کشور از نظر حفظ این اکوسیستم ارزشمند مساعد نیست. چنانچه مطابق با گزارش دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست (1403)، 1/5 میلیون هکتار از تالابهای کشور غبارخیز شدهاند که ۵۵ درصد آنها دارای پتانسیل غبارخیزی بالا هستند.
عضو هیئت علمی بخش تحقیقات بیابان عنوان کرد: تالاب صالحیه و الله آباد در شوره زار مرکزی دشت قزوین، حد فاصل دو استان البرز و قزوین واقع است که علیرغم کارکردها و خدمات اکوسیستمی فراوان، امروزه به کانون تولید و انتشار گرد غبار تبدیل شده است که تهدیدی جدی برای رفاه و سلامت حدود 20 میلیون جمعیت در استان های تهران، البرز و قزوین به حساب می آید.
وی در ادامه ضمن تشریح روند تخریب تالاب در یک دوره 36 ساله از سال 1366 تا 1402 افزود پردازشهای صورت گرفته روی تصاویر ماهواره ای نشان می دهد مساحت بستر آبی شوره زار مرکزی دشت قزوین از 19/52 درصد در سال 1366 به 0/26 درصد در سال 1402 رسیده است. یعنی بیش از 50 برابر تقلیل یافته است. تغییرات پوشش گیاهی تالاب نیز در در این بازه زمانی نشان از تقلیل آن از 11/3 درصد به 0/74 درصد، به میزان بیش از 15 برابر دارد.
قاسمی آریان در ادامه افزود نتایج تحقیقات ما در بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور نشان می دهد اگر چه روند شاخص های اقلیمی دما و بارش بخصوص در دهه اخیر در استان البرز کاهشی بوده است اما عوامل انسانساخت موثرترین نقش را در تخریب تالاب به عهده داشته ند. ایشان اختلال در چرخه هیدرولوژیک تالاب بر اثر احداث سد روی رودخانههای اصلی منتهی به تالاب و نادیده گرفتن حقابه آن، احداث زهکش، توسعه خطوط مواصلاتی (بزرگراه غدیر) ، احداث تاسیسات (فرودگاه آزادی) و فشار چرای دام را به عنوان عاملان اصلی تبدیل تالاب صالحیه به کانون بحرانی تولید گرد و غبار مطرح نمودند.
وی در ادامه ضمن اشاره به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی تخریب تالاب صالحیه تصریح نمود: عدم توجه به تاثیرات اجتماعی درون و برون منطقه ایِ حاصل از توسعه فعالیت های عمرانی، یکی از چالش های اساسی کشور ما در مدیریت پایدار آب و خاک است. به طوریکه احداث سد کینه ورس روی رود ابهررود و احداث چهار بند انحرافی روی رودخانه های کردان و زیاران، حقابه تالاب را ضایع نموده است. همچنین احداث زهکش به طول 45 کیلومتر به منظور توسعه اراضی کشاورزی سبب خروج و اُفت سطح آب تالاب و حذف رطوبت سطحی خاک شده و آنرا مستعد فرسایش بادی و گرد و غبار نموده است. این در حالی است که زهکش حتی آب حاصل از سیلاب را از سطح تالاب به غارت می برد. تکه تکه شدن سیمای سرزمین و کاهش تنوع زیستی از دیگر مخاطرات این سازه ناسازگار با زیستگاه تالاب است.
عضو هیئت علمی بخش تحقیقات بیابان در ادامه ضمن اشاره به نقش مخرب چرای دام افزودند اگرچه مسئولین امر شتر سرگردان را عامل گرد و غبار تالاب معرفی می کنند اما نباید از این دو حقیقت مهم غافل گشت. حقیقت اول اینکه هیچ شتری سرگردان و بدون صاحب نیست و این اقتضای طبیعت این حیوان پربازده از نظر تولید مواد لبنی و پروتئینی است که در تکاپوی یافتن غذا سخت ترین مسیرها را طی کند. و حقیقت دوم و مهمتر اینکه سرگردانی ما در اجرای برنامههای توسعه ای است که زیستگاه بیش از 120 پرنده بومی و مهاجر را به محل مناسب برای چرای شتر تبدیل نموده است.
ایشان در تشریح راهکارهای مهار و کنترل کانون بجرانی گرد و غبار تالاب صالحیه و شورهزار دشت مرکزی قزوین تصریح نمودند هر گونه اقدام در این جهت میبایست مبتنی بر تعدیل اثراتِ اقدامات انسانی فوقلذکر تا حد امکان، کنترل چرای دام، مدیریت زهکش، تامین حقابه و مرطوب ساختن سطح تالاب و احیای پوشش گیاهی باشد. تحقق این مهم نیازمند طراحی و پیاده سازی الگوی مدیریت پایدار سرزمین با حضور تمام ذینفعان است.
قاسمی آریان در پایان و در پاسخ به سوال یکی از شرکت کنندگان همایش مبنی بر تایید اثرات مثبت زهکش در توسعه اراضی کشاورزی و درآمدزایی مردم منطقه افزودند: اولا آمایش سرزمین آن چیزی است که طبیعت به انسان دیکته می کند نه آنچه انسان به طبیعت دیکته کند. دوما اگر ارزش اقتصادی کلا و خدمات اکوسیستمی تالاب محاسبه شود و خسارات ناشی از تخریب آن بر سلامت و روان انسان نیز به آن اضافه گردد در مقابل درآمدی که از کشاورزی عاید می گردد به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. اما مسئله دردناک این است که زمانی به این حقیقت می رسیم که از آن منبع طبیعی ارزشمند اثری جز تهدید به جا نمانده است.