اهداف و وظایف

بخش تحقیقات بیابان

 

وظایف اصلی بخش تحقیقات بیابان را در دو حوزه به شرح زیر می‌توان معرفی کرد:

الف) پژوهش در زمینه‌ی مدیریت منابع و اندوخته ­های طبیعی در زیست­بوم بیابان؛

ب)پژوهش در زمینه‌ی راهکارهای مهار بیابان­زایی بر پایه‌ی تعاریف پذیرفته­ شده‌ی موجود، که زیست ­اقلیم‌های خشک، نیمه خشک و خشک نیمه­ مرطوب کشور را در بر می­گیرد.

بنابراین عرصه‌ی مورد عمل بخش، علاوه بر نواحی کویری و بیابانی (زیست‌اقلیم فراخشک)، سراسر مناطق  خشک، نیمه‌خشک و نیمه‌مرطوب خشک (مجموعاً ۷/۸۹ درصد خاک کشور)، دربرمی‌گیرد. به دیگر سخن، محدوده‌ی عملیاتی بخش، نه فقط زیست‌بوم‌های بیابانی، که هر زیست‌اقلیمِ مستعد بیابان­زایی در کشور خواهد بود که از شرایط سکونتگاهی برخوردار باشد. به بیانی روشن‌تر، همان طور که بیابان را نمی‌توان در اقلیمی خاص، ارتفاعی مشخص، عرض جغرافیاییِ معین و یا فاصله‌ی تعریف‌شده‌ای از دریا محدود کرد، بیابان‌زایی نیز، قید اقلیمی را برنمی‌تابد و نباید انتظار داشت که جولانگاهِ آن، صرفاً در قلمرو سرزمین‌های خشک جهان باقی بماند؛ مهمتر آنکه نباید بر این پندار بود که خطر بیابان‌زایی در سرزمین‌های خشک بیشتر بوده یا خسارت‌های کمتری را می‌تواند به زیست‌اقلیم‌های مرطوب‌تر وارد آورد. چنین است که به پشتوانه‌ی بیش از سه دهه تلاش پ‍ژوهشگرانِ این بخشِ تحقیقاتی، امروزه می‌توان با باوری راسخ‌تر بر این آموزه پای ‌فشرد که: 

«جریان بیابان‌زایی، بیش از آنکه با کاهش کارایی سرزمین در زیست‌بوم‌های بیابانی، از تولید ناخالص داخلی بکاهد، آسیبی بزرگ‌تر، گسترده‌تر و پایدارتر را می‌تواند بر دیگر زیست‌بوم‌های کشور وارد آورد.» 

رویکرد بنیانی دیگرِ بخش آن است که بیابان‌زایی در شمارِ آن دسته از پدیده‌هایی قرار دارد که مبارزه‌ی مستقیم با تظاهراتِ بیرونی‌اش (نظیر: حرکت ناهمواری‌های ماسه‌ای، شوری‌زایی، نشست زمین و …)، کمترین دستاورد ممکن را ببار خواهد آورد؛ چه، بیابان‌زایی، فرآیندی است که پیش از آنکه بتوان از ریشه‌های طبیعی آن یاد کرده و با شناسایی آنها، به مهارشان اقدام کرد، باید در اندیشه‌ی شناخت ریشه‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی‌اش برآمده و با عزمی برآمده از اراده‌ای معطوف به دانش و قدرت، با هماهنگی بسیاری از نهادهای تصمیم‌گیری در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و محیط‌زیستِ کشور، به مهار یا ریشه‌کنی آن مبادرت ورزید.

بنابراین، ناگفته پیداست که از منظر مدیریت حاکم بر بخش تحقیقات بیابان، تقویت پژوهش‌های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی از اولویت و اهمیتی ویژه برخوردار است تا پرداختن به مؤلفه‌های طبیعی محض.

معرفی سیاست‌ها و برنامه‌ها

با توجه به ارزش‌های تبیین شده در بیانیه‌ی مأموریت سازمانی مؤسسه، بخش تحقیقات بیابان به مقولات زیر توجه ویژه دارد:

  • « رویکرد پژوهش جامعه‌نگر و جامع‌نگر» سیاست بنیادی بخش است، زیرا هدف نهایی ما خدمت به جامعه و ارتقای پایداری سرزمین در راستای اصل پنجاهم قانون اساسی است؛
  • توجه به نیازهای فعلی و آینده‌ی جامعه‌ی بهره‌بردار؛
  • به کارگیری اصول علمی و دانش و فناوری روز؛

بنابراین با توجه به ملاحظات سه‌گانه‌ی یادشده، برای تحقق دو وظیفه‌ی خطیر بخش، لازم است تا هفت سیاست زیر را در افقی ۲۰ ساله مد نظر قرار داد:

  • حفظ ذخایر ژنتیکی بوم‌سازگان (اکوسیستم) بیابان و توجه به عوامل برهم‌زننده‌ی پایداری سرزمین در مناطق تحت اثر بیابان‌زایی، به تفکیک مؤلفه‌های طبیعی و انسانی
  • احترام به شیوه‌های کهن و دیرینه‌ی تعامل بیابان‌نشینان با طبیعت و کمک به شناخت بهتر، زنده‌مانی و تکامل آنها؛
  • توسعه فرهنگ منابع طبیعی و محیط زیست آحاد مردم ساکن در عرصه‌های بیابانی و متأثر از بیابان‌زایی؛
  • کمک به حرکت از «محیط زیستی اقتصادی» به سوی «اقتصادی زیست‌محیطی»؛
  • کاربست فناوری‌های روز مؤثر در احیاء اصلاح و بهره‌برداری پایدار از مناطق بیابانی و تحت‌اثر بیابان‌زایی؛
  • توسعه کمی و کیفی تحقیقات کاربردی و ارتباطات علمی در حوزه بیابان.
  • توزیع و توسعه فعالیت‌های پژوهشی بر بنیاد توانمندی‌های علمی و خلاقیت‌های منطقه‌ای و توان بوم‌شناختی سرزمین.