
Views: 38
نویسنده: یاسر قاسمی آریان– عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
جایگزینی درخت کمآبخواه، مقاوم و مقدس نخل با گیاه پرآبخواه سیر در شهر شهداد استان کرمان (در نزدیکترین مکان به گرمترین نقطه کره زمین در کویر لوت)، زنگ خطر بیابانزایی را بیشتر از گذشته نهیب میزند.
این گزارش در راستای دومین ماموریت پژوهشی طرح “سنجش و ارزیابی تابآوری اجتماعات محلی مناطق بیابانی در شهر شهداد استان کرمان” تنظیم گردیده است. شهداد شهری به مساحت 128000هكتار و ميانگين بلندمدت بارندگي 50 ميليمتر، داراي 18000 نفر جمعيت، در قالب یک بخش، سه دهستان (اندوهجرد، تکاب شمالی و تکاب چنوبی) و 52 روستا ميباشد. خشکسالی، وقوع طوفانهاي گردوغبار و هجوم ماسههای روان موجب گردیده که 18روستای منطقه (بیش از 25 درصد از كل آباديها) كاملا خالي از سكنه شده و تعداد 16 آبادي (بیش از30 درصد از كل آباديهاي موجود) در معرض خطر طوفان و هجوم ماسه قرار گیرند.
درحالیکه تغییر اقلیم و بیابانزایی هر روز جلوههای متنوعی از تخریب را در سطح دنیا به نمایش گذاشته و جوامع انسانی را به برنامهریزی برای تعدیل اثرات، تدوین استراتژیهای سازگاری و تقویت تابآوری سرزمینی ترغیب مینماید اما نحوه رفتار برخی اجتماعات محلی در تعامل با سرزمین خود، تصویر خوفناکی از آینده را در ذهن آدمی مخابره میکند. نمونهای از این رفتار نگرانکننده را میتوان در منطقه شهداد در اولین و نزدیکترین نقطه به کویر لوت مشاهده کرد. کویری که رکورد گرمترین نقطه کره زمین را به نام خود ثبت نموده، اما حاشیهنشینانش که بیشک بیشتر از دیگران با حقیقت آب و کویر آشنایند، سرگرم نوعی تقابل (به جای تعامل) با سرزمیناند که بسیار نگرانکننده بوده و بر پیشروی کویر در آینده نزدیک خواهد افزود.
در واقع اگر بپذیریم که آب، اصلیترین ضامن پایداری تمدن است، حفظ قنات در درجه اول (که امروزه به عنوان پایدارترین روش بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی و حفظ تعادل هیدرولوژیک اکوسیستم در مناطق خشک جهان مطرح است)، و مدیریت الگوی کشت در درجه دوم، میبایست در اولویت برنامههای توسعه از سوی حکمروایان قرار گیرد. اما گویی حقیقت تلخِ “معمای فراوانی” در اصلیترین عنصر حیات آدمی یعنی آب نیز نهفته است، آنجا که رشتههای قنات، رشته و ریشه یک تمدن چند هزارساله را در شهر شهداد تا به امروز زنده نگه داشته است اما شیوه حفاظت و بهرهبرداری آنان به یک تهدید بیابانزایی تبدیل شده است. همآنجا که برخی از قناتهایش، قربانی مسیرهای انحرافی سیلاب برای حفاظت جاده شده و جای این سوال را مطرح میکند که: چگونه دانش بومی در صدها سال قبل بدون بهرهگیری از تجهیزات پیشرفته، مسیر حفر کورهی قنات به طول چندین کیلومتر را، در زیرِ زمین، درست تشخیص داده، اما دانش نوین امروز با در اختیار داشتن انواع تجهیزات سنجش از دور و نزدیک نمیتواند در کنار ارزش جاده، ارزش آب و قنات را تشخیص دهد !؟ یا چگونه دانش بومی، سازگارترین و مقاومترین گونه با شرایط منطقه، یعنی نخل را تا حد یک انسان تقدیس نموده و واحد شمارش نفر را بر آن جاری میسازد اما امروز گونه پرآبخواه سیر جایگزین آن میگردد !؟
نخلتراشیهای گسترده در منطقه شهداد (رها نمودن نخلها به حال خود)، عدم رسیدگی به نخلستانها برای باروری بیشتر و روبرو شدن با این حقیقت تلخ که محصول این درختان به دلیل کیفیت پایین، خوراک دام میشود، با علم به این واقعیت که “نخلها ایستاده میمیرند” صحنه رقتانگیز و دلخراشی را پدیده آورده که قلب هر انسان دوستدار وطن و طبیعت را جریحهدار میسازد. چگونه میتوان از جان ارزشمند سرزمین خود اینگونه سیر شد که نخل کُشت و سیر کِشت؟ نخلی که با حدقل نیاز آبی و دور آبیاری ماهانه، قربانی کِشت سیر با حداکثر نیاز آبی و دور آبیاری ۶ روزه (آن هم به شکل غرقابی در منطقهای با بالاترین نرخ تبخیر و تعرق) شده است. نخلهای موجود نیز به گواه بومیان منطقه، در اثر بیتوجهی صاحبان قهر نموده و به بار نمینشینند. آنان معتقدند که نخل مثل یک دوست از انسان دلخور میشود و حتی قهر میکند. چنانکه برای جلب رضایت نخل ِ قهرکرده، با او به گفتوگو مینشینند. گپ و گفتی دوستانه میکنند. گاهی حتی از دستش دلخور میشوند، در این بین، یکی از بزرگان قوم به عنوان واسطه بین نخل و نخلدار میآید و از طرف نخل، قول میدهد که بخشش او را پذیرفته و در سال جدید ثمر دهد.
ﻧﺨﻞ، ﺑﺮ ﺧﻼﻑ دیگر ﺩﺭﺧتان ﮐﻪ اگر ﺳﺮﺷﺎﻥ زده شود، ﺑﺎﺭ ﻭ ﺑﺮﮒﺷﺎﻥ ﺑﯿﺶﺗﺮ میشود، ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺍﺳﺖ که با قطع ﺳﺮ میمیرد. بیدلیل نیست که از او به سمبل فرهنگ یاد میکنند. یعنی ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺭﯾﺸﻪﺍﺕ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﺗﺎﺭﯾﺦ باشد، ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ اگر فرهنگ نابود شود، تمدن نابود خواهد شد! مهم نیست که ریشهات به و اولین مخترع تکنولوژی قنات در ۷۵۰ سال قبل میلاد برسد، مهم این است که اگر فرهنگ صحیح حفاظت و بهرهبرداری از منابع پایه آب و خاک را نداشته باشی محکوم به بیابانزایی و مرگ سرزمینت خواهی بود.
ناتوانی و فقدان وسع مالی بومیان در برداشت و هرس درختان از جمله دلایل آنان برای بیثمر شدن نخلها و در نتیجه نداشتن محصول خرماست. در کنار آن، آنچه بیشتر آنان را ترغیب نموده تا از احترام و تقدس نخل بکاهند، درآمد بالای حاصل از سیر است. هر چند که زحمت کاشت، داشت و برداشت آن چندین برابر نخل است و اکثر کشاورزان در فصل برداشت به دلیل فقدان سردخانه مناسب، مجبور به فروش محصول با قیمت خیلی پایین به واسطهها هستند. در یکی از روستاهای منطقه به نام شفیعآباد، خانم دستفروشی که جلوی قلعه قدیمی، به فروش صنایع دستی از جمله حصیربافی و پتهدوزی مشغول بود، انباری را نشان داد که چند تُن سیر در آنجا فاسد شده بود. چرا که خریدار در زمان مناسب مراجعه نکرده و محصول، روی دستشان مانده و فاسد شده است. دیدن این صحنه، مظلومیت آب و خاک را بیشتر به تصویر میکشد.
اینها همه در شرایطی در حال وقوع است که کویر لوت در کنار تهدیداتی که از آن یاد میشود، فرصتهایی از گردشگری طبیعت یا اکوتوریسم را پدید آورده که گردشگران بسیاری در ایران و جهان را به سوی خود میطلبد. در این راستا تامین زیرساختهای ارائه خدمات به گردشگران، از جمله استقرار اقامتگاه های بومگردی، یک معیشت پایدار جایگزین برای برخی بومیان فراهم نموده است. چنانچه یک حساب ساده بیانگر این واقعیت است که سودآوری حاصل از بازدید و اقامت تنها یک گردشگر برای تنها یک روز، در کلوتهای شهداد، معادل درآمد حاصل از ۱۰۰ کیلوگرم سیر است. توجه بیشتر به توسعه گردشگری بیابان میتواند سرریز جمعیت بالغ بر تراکم اکولوژیک منطقه را در امور غیر وابسته به آب و کشاورزی جا داده و چشمانداز توسعهای روشنی برای آینده به تصویر کشد. در این میان توجه به این نکته لازم و ضروری است که این محاسبات، زمانی معنا خواهد یافت که فضا برای استفاده ذینفعان محلی از این ظرفیت و فرصت فراهم باشد. چرا که وقتی شرکتهای خصوصی پردرآمد، سرمایهگذاران و متقاضیان اصلی دریافت تسهیلات توسعه گردشگری میشوند صحبت از “تقویت حس تعلق” یا “ایجاد معیشت جایگزین” جهت کاهش وابستگی بومیان به آب و خاک، محلی از اعراب باقی نمیگذارد. هرچند توجه به این مهم نیز ضروری است که اگر یک مدیریت یکپارچه (با رویکرد انسجام سازمانی) بر سرزمین حاکم نباشد نمیتوان انتظار داشت با توسعه گردشگری و سایر فرصتهای اشتغالزا نیز بهرهبرداری پایدار از آب، خاک و پوشش گیاهی محقق گردد. پایداری سرزمین مستلزم توجه همزمان به تمام سرمایههای اجتماعی، اقتصادی، انسانی، زیرساختی و طبیعی است.
تصاویری از کاشت و آبیاری سیر و محل نگهداری آن که فاسد شده است
کلوت، یکی از جاذبه های گردشگری شهداد
تصاویری از نخلستان های رهاشده منطقه شهداد
اقامتگاه های بوم گردی، معیشتی پایدار برای بومیان شهداد
نمایی از مزارع شهداد که نخل ها به تدریج حذف شده اند.